بعضی منتقدان میگویند اگر جورج اورول قرار بود «مزرعه ی حیوانات»ش را در قرن بیست و یکم بنویسد احتمالا بی شباهت به داستان آندره الکسیس نمیشد و این مطلقا به این معنی نیست که قمار خدایان را اقتباسی مدرن از کتاب های مشابه پیشینش بدانیم کما اینکه هوش و خودآگاهی آنقدر موهبت (و بعضا)نفرین عجیبی اند که حتی پیام رسان کوه المپ و خدای ادبیات (هرمس)و خدای روشنایی و هنر (آپولو)هم برای سر در آوردن از نتایج مواجهه ی روح فانی با آن ها باید در نهایت نامطمئنی به سرط بندی روی بیاورند. هرمس گفت:«دارم فکر میکنم چی میشد اگه حیوون ها،هوش آدم ها رو داشتن؟» آپولو جواب داد:«و من فکر میکنم آیا اون موقع،اون ها هم به ناراحتی ادم ها بودن؟» «بعضی از آدم ها ناراحت،بعضی هاشونم نیستن.هوش براشون نعمت پرزحمتی بوده» آپولو گفت:«حاضرم سر یه سال بندگی شرط ببندم که اگه حیوون ها-اصلا هر حیوونی که انتخاب کنی-هوش آدم ها رو داشته باشن حتی از اون هام ناراحت تر میشن.» و شرط بندی هرمس و آپولو منجر به هدیه کردن یک شبه ی زبان و هوش بشری به پانزده سگ کلینیک دامپزشکی تورنتو شد و پیامدهای این قمار،تمام ساکنین المپ از زئوس گرفته تا الهه ی سرنوشت را درگیر خود میکند. کتاب حاضر برنده ی دو جایزه ی معتبر زیر در سال 2015 برای نویسنده ی کانادایی اش ارمغان آورده است:scotiabank giller prize/rogers writers trust dfiction prize
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .