جویس در اثر خویش،احیای فینگه گن،همه زبان ها را به زبانی جدید ترجمه میکند،آن هم با فرا رفتن از معنی(sense)و ترجمه معنی به نوشتار،چیزی از قبیل ترجمه اشکال هندسی به نوشتار یا همان نوشتن تابع ریاضیاتی شان،در اینجاست ه جویس از راهی دیگر به نتیجه روان کاوی،عمل در سطح ساختارها میرسد و از همین روست که لاکان در سمینار بیست و سوم جویس به مثابه سنتوم،به امکان فراتر رفتن از روان کاوی میرسد و در پی آن است که از صورت بندی روان کاوی به مثابه شعر میرسد،لیکن روی نوار موبیوس،چرا که این وارونگی با دنبال کردن کارکرد نوشتار صورت میگیرد.