خورخه لوئیس بورخس نویسنده، شاعر و ادیب آرژانتینی و یکی از برجستهترین نویسندگان آمریکای لاتین بوده است. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. بسیاری از منتقدین از وی به عنوان نویسندهای پست مدرن نام بردهاند. بورخس که در سالهای پایانی عمر به مرور بینایی خود را از دست میداد، قبل از مرگ کاملاً نابینا شد. این کتاب از مجموعه ی «هزارتوی بورخس» منتشر شده است؛ مجموعهای که به راستی شامل داستانها و نوشتههایی است که خواننده را وارد هزارتوهای معنایی و تصویری میکند. بورخس استاد تلفیق مضامینی همچون رویاها، ادیان، افسانهها و اساطیر، حیوانها، کتابها و کتابخانهها و… بود. در بخشی از کتاب میخوانیم: او را به یاد میآورم؛ چهره ی خاموش او، قیافه ی سرخپوستوارش و عجیب دوردستبودنش را از پشت دود سیگار. انگشتهای باریکش را (فکر میکنم) به یاد میآورم که مانند انگشتهای چرمبافان بود. به یاد میآورم که در کنار آن دستها یک فنجان ماته با علامت «ساحل شرقی» بود. به یاد میآورم پنجره ی خانهاش را و یک پرده ی حصیری زردرنگ را با نقاشی مات منظره ی دریاچهای. صدایش را با وضوح به یاد میآورم…
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .