"رقص خورشید در روز ابری" به قلم "حنا مینه" روایتی است سحرآمیز از نبرد دو جهان؛ نزاعی درازمدت که همچون آتشی وحشی از مبارزانش تغذیه می کند؛ نه از بین می رود و نه بیشتر می شود. آتشی که هرگاه تعادلش بین ماده و متعلقات نامحسوس و بین آنهایی که می بینندش و آنهایی که آرزو می کنند ببینندش آشفته می شود، به تمسخر جان ها می پردازد. و "رقص خورشید در روز ابری" قصه ی جان ناتوانی را روایت می کند که درون و بیرونش از جنگ، خسته و آزرده است.
بی عدالتی براساس عدالت با خود عدل به مخالفت می پردازد و تاریکی با وجود شمع از نور متنفر است.
داستان پردازی "حنا مینه" روان، تصویرسازی های او شیرین و گفتگوی بین شخصیت ها زیبا و واقع گرایانه است و در عین حال با شاعرانگی داستان، رویا و جادوی آن مطابقت می کند. شخصیت های داستان به خوبی وصف شده اند و در این توصیف پسری رویاپرداز، خویشاوندی رنج دیده و عاشق، خواهری ناتوان در تغییر و پدری که آغشته به نفرت از همه چیز است به چشم می خورد. "رقص خورشید در روز ابری" قصه ی این خانواده ی وابسته را که تحت تاثیر ستم هیچ کاری نمی کنند بیان می کند. اما قهرمان جوان داستان به تنهایی در برابر خانواده اش و در برابر ستمی که بر کشورش سوریه روا می دارند ایستادگی نموده و ایده ی قدرت و گذار سیاسی را از دریچه ی قصه ای دوست داشتنی به مخاطب عرضه می کند. "حنا مینه" داستان "رقص خورشید در روز ابری" را در سال های بعد از جنگ جهانی اول که قدرت پادشاهی عثمانی رو به کاهش و تسلط فرانسوی ها در سوریه به چشم می خورد به تصویر کشیده است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .