گروهبان که از خواهر و مادر بچه بازجویی میکرد،سروان دست بچه را گرفت و با خود به اتاق دیگر برد. گفت:بابات کجاست؟ بچه زیرلب گفت:رفته آسمان سروان با تعجب پرسید:چی؟مرده؟ بچه گفت:نه،هرشب از آسمان پایین می آید،با ما شام میخورد. سروان چشم گرداند و در کوچکی را در سقف دید.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .