.
ولادیمیر نابوکف چهار رمـان را برجستهترین شاهـکارهای منثور قرن بیستم دانسته است: در جستوجوی زمان از دست رفتهی پـروست، مسخ کافـکا، اولیـس جویس و پطرزبورگ بیهلی. این مقـام به سبب ویژگیهـای غـریب سبک و زبـان نویسنده به او بخشیده شده است و نیز فضای شگفتانگیزی که از روسیه در سال 1905 خلق کرده است. در این رمـان به پرسش هویت ملی نیز پرداخته است؛ در جغرافیایی میان شرق و غـرب، در میان ملتی که پـایی در آسیا و پایی در اروپا دارند؛ نگاهی از پنجرهی شرق به غرب، و نمادی از ابـهامها و تناقضها در سرشت مـردمان روس. در این رمان تاریخ و فرهنگ و سیاست در هم آمیختهاند یا کنار هم قـرار گرفتهاند. نویسنده با خلق فضایی وهـمآلود، در شهری که پایههایش بر آب است و اقلیمی مـهآلود دارد و خـود به شخصیت اصـلی رمـان بدل میشود، اثـری یگانه آفریـده است با زبـانی یـگانه و تصاویر ذهنـی که در تاریـخ ادبیات روسیه تا آن زمان نظیر نداشته است، هر چند ــ در عین خـرق عادت ــ وامـدار سنت رماننویسی روسی هـم هست. رمـانی پیش رویمـان است که گویی هیچچیز در آن قطعیت نمییـابد، همهچیز سیال است، حتی محل زندگی شخصیتها یا وقوع رویدادها. بیهلی پطرزبورگ خود را خلق کرده است و این افسانه را در ادبیات روس که این شهر شهرِ اشباح و سایههاست تداوم بخشیده است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .