.
ورونیکا دختر بیستوچهار سالهی اسلوونیایی که به رغم زندگی عادیاش تصمیم میگیرد بمیرد...
«هوا سرد است اما صبح قشنگی است، شاید عجیب باشد اما من هیچوقت در هوایی مثل امروز سرد، خاکستری و ابری از افسردگی رنج نمیبرم. احساس میکنم طبیعت با من هماهنگ است و روحم را باز میتاباند. از طرف دیگر وقتی خورشید ظاهر میشود بچهها برای بازی به خیابان میروند و همه خوشحالند که روز قشنگی است، در آن موقع احساس وحشتناکی دارم.»
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .