روایتی حمیدرضا صدر از از سیصد و بیست و روز نخستوزیری حسنعلی منصور. صدر بعد از نوشتنِ ناداستانِ موفقِ «تو در قاهراه خواهی مُرد» دربارهی محمدرضا پهلوی این روایت را نوشته است. کتاب با زاویهدید دوم شخص روایت شده و در آن از مردی گفته میشود که یکی از خاصترین و مرموزترین چهرههای تاریخِ سیات در دورانِ پهلوی اول بود. منصور در یک ترورِ پر حرف و حدیث و در حالیکه هنوز یک سال کامل هم نخستوزیر نبود مقابل مجلس شورای ملی به دست گروه فداییان اسلام ترور شد و چند روز بعد در بیمارستان از دینا رفت. منصور در زمانِ مرگ چهل و یک سال داشت. حمیدرضا صدر در این روایت نفسگیر و جذاب? روزگار و ذهنِ منصور را گره زده با اتفاقها و ماجراهایی که او در سالهای کوتاهِ زندگیاش درک کرد. روایتی که در عینِ وفاداری به تاریخ و باورهایش خلاقانه است و قرار است مردی را برای ما تصویر کند که علاوه بر هویتی تاریخی، وجوهی شخصی مخصوص خودش را داشت. برای همین «325» از مردی و روزگاری میگوید که آغشته است به صدها ماجرای مکشوف و نامکشوف و دستِ آخر این سوال که چه کسی حسنعلی منصور را کشت؟ و این قلبِ ماجرای حمیدرضا صدر است که ریتمِ رمان را تپنده میکند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .