فیروزه از آدم سیاه پوش می ترسد. از پارک رفتن می ترسد. در پارک بازی نمی کند. از چاقو می ترسد. فیروزه می ترسد وقتی از خیابان رد می شود ماشین سیاه او را بزند. او می ترسد گربه سیاه در خیابان دنبالش کند. او از دست کتک زدن داداش می ترسد. داداش چاقوی دسته سیاه دارد. چاقوی داداش دسته استخونی است. او می ترسد با چاقو او را بزند از خانه می ترسد. کوچه نمی رود. از مرد سیاه که از زیرزمین بیرون می آید می ترسد. از چاقوی بزرگ دسته سیاه می ترسد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .