تاریخ حبس مشحون از تغییرات فوقالعاده و اساسی است. در قرن هیجدهم زندان تنها یکی از اجزای کوچک و نه ضروری دستگاه مجازات بود. از آن پس دستخوش دگرگونیهای اداری و ظاهری بسیار شد. در دهۀ چهارم قرن نوزدهم (1830 به بعد) زندانها بر اساس اصول و انتظام وقت اداره میشد، در اواخر قرن نوزده زندانهای اختصاصی تأسیس شد، روند تکاملی در قرن بیستم نیز ادامه یافت و در یکصد سال گذشته دگرگونی وسیعی در شکل و نحوۀ اداره زندانها پدید آمده است.
حال پرسش این است: چرا مورّخان چنین موضوعی را برای مطالعات خود انتخاب کردهاند؟
بخشی از پاسخ این پرسش در اشتیاق عمومی به تاریخ اجتماعی و تمایل مردم به شناخت تشکیلات جامعه، نهتنها در پیوند با برگزیدگان (رهبران سیاسی، اقتصادی و اخلاقی جامعه)، بلکه در رابطه با مردم عادی نظیر کارگران، زنان، جوانان، کودکان، و حتّا کسانی که دست سرنوشت آنها را به بازداشتگاه، زندان، ندامتگاه و مراکز بازپروری کشانده، نهفته است.
مسأله دیگری که موّرخان را به تاریخ زندان علاقمند میکند، ارتباط نزدیکی که میان تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی وجود دارد. شاید تاکنون بهتر از میشل فوکو، فیلسوف اخلاق آموز فرانسوی، ارزشهای چنین گرایشی را به نمایش نگذاشته است. دور از دانش و طبیعت ذاتی مورّخ، فوکو از تاریخ بهعنوان متنی که بحث قدرت و اقتدار تمدن غرب را مطرح میکند، نام میبرد.
کتاب حاضر پژوهشی است که از جانب یکی از مهمّترین مراکز آکادمیک غرب تدوین گردیده و شامل فصول و مقالات متعدد است، و به تغییرات قضایی و کیفری در رابطه با زندان در جامعه غرب میپردازد. 13 نفر از استادان رشته حقوق قضایی در دانشگاه آکسفورد مقالاتی ارایه دادهاند کع در قالب این کتاب میآید.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .