با خبر مفقودالاثر شدن پیت، اسطوره و فرمانده جنگ، مردم هرشب در کلیسای شهر جمع میشدند و برای سلامتی او دعا میکردند و نماز میخواندند. هنگامی که از جنگ بازگشت برای بازگشتش جشن گرفتند و به درگاه خداوند شکر کردند. اما پیت، مدتی پس از بازگشتش، بدون اینکه حتی به نزدیکترین کسانش حرفی بزند و به دلیلی که فقط برای خودش روشن بود، به کلیسای شهر رفت و کشیش را که نزدیکترین دوستش نیز بود به قتل رساند. اتفاقات افتاده در جنگ و وقایعی که در غیاب او در شهر رخ داده را در کتاب بخوانید.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .