این کتاب اولین داستان از مجموعه داستانهای کارآگاه آدام دالگلیش است و به گفتهی بسیاری از منتقدان بهترین داستانش. نویسنده در پرداخت طرح و توطئهی داستانی بسیار موفق بوده و هر چه داستان جلو میرود معمایی که ساخته پیچیدهتر میشود.
شاید یکی از اصلیترین خصیصههای آدام دالگلیش، کاراکتر اصلی رمانهای جیمز، چه در این رمان چه در رمانهای بعد خواندن ذهن شخصیتها باشد. او اگرچه معما را در گفتوگوهای طولانی با کاراکترها حل و فصل میکند اما مهمترین چیز در خلال این گفتوگوها حرفهایی است که گفته نمیشود. دالگلیش با استفاده از گفتههای شخصیتها چیزهای پنهان را آشکار میکند.
صورتش را بپوشان از آن دست رمانهای معمایی است که تمام شخصیتها انگیزهای محکم برای قتل دارند و پیدا کردن قاتل واقعی از میان این همه قاتل بالقوه هیجان خاصی به داستان داده است. این داستان با محوریت قتل دختری مرموز در جامعهای کوچک و سنتی، به مسائلی چون دغدغههای فرهنگی و اجتماعی اطرافیان مقتول میپردازد و نگاهی میاندازد بر تناقضات رفتاری جامعهی سنتی و تاثیر کلیسا بر رفتارهای مردمان حاشیهنشین.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .