دوم خداد با داعیه ی اصطلاحات نقطه ی خاصی در روند تحولات سیاسی ایران محسوب میشود.حضور گستره ی عظیمی از اقشار اجتماعی به همراه دامنه ی وسیعی از خواسته ها،چالش های بسیاری را دامن زد.پراکندگی نیروهای سیاسی موجود در این جنبش،بر چالش های فوق افزود.در پایان مرحله ی کنونی این جنبش،اندیشیدن به این سوال که آیا نیروهای سیاسی درگیر،دارای تصور روشن و منسجمی از ایده های خود بودند اجتناب ناپذیر است؟کتاب حاضر تلاشی است برای پرداختن به این مسئله،با رجوع به نظرات و تصورات بخشی از افراد درگیر در این حادثه خواننده در خاتمه شاید با این سوال روبرو شود که آیا این نیروهای توان به انجام رساندن چنین تحولی را داشته اند؟و شاید هم مسئله به گونه ای دیگر مطرح شود؛آیا پتانسیل وضعیت سیاسی جامعه ما و توانمندی های آن متناسب با چنان ایده هایی بود؟پاسخ به این دو سوال به یک نقطه ی مرکزی ختم خواهد شد.آیا این پدیده ها با توجه به نیروهای حامی آن واقع گرایانه بودند؟
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .