یکی از ویژگی های اندیشه مدرن طرح این مساله بود که هرگونه نظریه مربوط به هستی شناسی خواه ناخواه مسبوق و متکی به نوعی نظریه معرفت شناختی است چرا که انسان دنیا را با عینک ذهن انسانی خود میبیند از این رو بدون شناخت مختصات و توانایی های این عینک سخن گفتن از مشاهده به لحاظ منطقی توجیه ناپذیر خواهد بود. اولویت یافتن معرفت شناسی بر هسای شناسی تبعات بسیار مهمی در شکل گیری علوم جدید اعم از علوم طبیعی و علوم انسانی داشت. این اولویت به معنی جایگزینی رویکرد جدید فرضیه ای با تومینالیستی به جای رویکرد قدیم «ذات گرایانه» در شناخت علمی بود و به این ترتیب راه به ناگریز برای طرح فرضیه های جدید ورقیب یا به سخن دیگر آزادی اندیشه باز شد... .
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .