بسیاری گفته اند که این قصاید هفتگانه را بعد از آن که در بازار عکاظ یا امثال آن داوران مسابقات سخنوری رای به رجحان و برتری آنها در فصاحت داده اند به در کعبه آویخته اند و به همین جهت آنها را معلقات گویند. اما در نظر اهل تحقیق امروز این روایت افسانه ای بیش نیست و درست آن است که این قصاید را به هفت رشته از گوهر که زیب و زیور سینه هفت شاهد زیبا باشد تشبیه کرده اند و بدین سبب این قصاید را سموط هم می گویند که جمع سمط به معنی رشته گوهر است یا آن که چون راویان شعر این قصاید را بر لوح حافظه خویش نقش کرده اند و به خزانه خاطر سپرده اند ، آنها را معلقه نامیده اند یا به علت آن که این هفت چکامه در عصری که تدوین آثار گذشته عرب معمول شد، یعنی سرانجام دوره اموی و سرآغاز دوره عباسیان، پیش از هر شعر دیگر به قید تعلیق و کتابت درآمده اند و مطابق اسناد موثق و روایات صحیح هم اطلاق معلقات بر این قصاید پیش از این دوره دیده نشده است و موضوع آویختن به در خانه کعبه گویا ادعایی بی دلیل است. نویسنده در این کتاب مبنای کار خود را در این شرح بر شرخ زوزنی قرار داده است یعنی مطالب و مفاهیم را عیناً ترجمه و گاهی تخلص کرده است و به ندرت به تفصیل مباحث پرداخته است. نویسنده کتاب همچینی درتصحیح لغات غالباً به قاموس فیروزآبادی و گاهی به شرح تاج العروس مراجعه کرده است. این اثر هفت معلقه به نام های امرءالقیس، طرفه بن العبد، زهیربن ابی سلمی، ابوعقیل لبید، عمروبن کلثوم، منتره بن شداد، حارث بن ظلیم را مورد بررسی قرار می دهد و بازبانی ساده و روان سعی دارد زوایا و ابعاد مختلف این معلقات را شرح و گسترش دهد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .