صبح روز بعد از مرگِ گوته، میلِ شدیدی در من چنگ انداخته بود كه بار دیگر در جسمِ خاكیاش نظر کنم. خدمتكار وفادارش، فریدریش، درِ اتاقی را كه پیكرِ او در آن قرار داشت برایم باز كرد. به پشت دراز كشیده بود، انگار خواب بود؛ آرامش و اطمینانِ عجیبی بر چهرۀ نجیب و آسمانیاش حاکم بود. ابروانش او را غرق در اندیشه نشان میداد. دلم میخواست طُرّهای از گیسوانش را به یادگار برچینم؛ امّا وقار و متانتاش اجازۀ چنین جسارتی را به من نداد. بدنش برهنه بود، آن را تنها در پارچۀ سفیدی پوشانده و در اطرافش تكههای یخ نهاده بودند، تا جسد را تا حد امکان تازه نگه دارد. فریدریش پارچۀ سفید را كنار زد، و من با دیدن جسمِ پاكش دچار حیرت شدم. سینهای قدرتمند، فراخ، و ستبر؛ دستوپایی كشیده و بلند، و تا حدی عضلانی؛ پاهایی استوار، و به غایت شکیل؛ در هیچ جای بدنش نشانی از آماس، تكیدگی، و زخم نبود ــ پنداری در آفرینش او خطایی بر قلمِ صنع نرفته است. انسانی كامل و سخت زیبا در برابر چشمانم بود؛ زیبایی ظاهریاش سبب شد كه برای لحظاتی فراموش كنم كه روحِ نامیرا این جسم خاكی را ترك كرده است. دستم را روی قلباش گذاشتم ــ سكوتِ محض بود ــ برگشتم، بغضِ خفتهام ناگاه تركید….
مجموعۀ حاضر دارای شش فصل است که از آثار مختلف پرفسور دمراش دربارۀ ادبیات جهان برگزیده شدهاند. درواقع، این فصولِ منتخب آمیزهای از نظریه و عمل در بابِ ادبیات جهان است. فصل اول: «ادبیات جهان چیست؟»، برگرفته از کتابی با عنوان «ادبیات جهان چیست؟» (2007) است. فصلِ دوم، «گفتوگو دربارۀ ادبیات جهان»، برگرفته از كتاب «مرجع ادبیات تطبیقی از عصر روشنگری اروپا تا جهانیسازی مدرن» (2009) است. فصلِ سوم، «منشأ موتیفِ غنچۀ رُز در شعر رابرت هِریک»، برگرفته از کتاب «ادبیات جهان را چگونه بخوانیم» (2009) است. فصل چهارم، «مروری گذرا بر ترجمههای انگلیسی هزار و یک شب»، برگرفته از کتاب «ادبیات جهان را چگونه بخوانیم» (2009) است. فصل پنجم، «در طلبِ گیلگمش»، برگرفته از کتاب «ادبیات جهان چیست؟» (2000) است. و فصل ششم، «گیلگمشِ صدام حسین»، برگرفته از «کتابِ مدفون: گیلگمش در گذار سالیان» (2009) است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .