نوروپلاستیسیتی یا انعطاف پذیری عصبی، انقلابی تمام و کمال در حوزه عصب شناسی و مغز به شمار می آید. کافیست به یاد بیاورید که تا قبل از ظهور انعطاف پذیری عصبی به مدت چهارصد سال، جریان غالب علم و پزشکی بر این باور بود که مغز آدمی تغییرناپذیر است. براساس این دانش عمومی، پس از گذشت دوران کودکی، مغز دوران رو به افول خود را سپری می کند و در صورت هرگونه آسیب سلول های مغزی دیگر جایگزینی برای آن ها وجود ندارد. قرن ها به دانشمندانی که می خواستند در مورد حفظ کیفیت مغز سالم از طریق فعالیت یا تمرین ذهنی تحقیق کنند، گفته می شد وقت خود را تلف نکنند. از آنجا که مغز نمی توانست تغییر کند و با افزایش سن صرفا رو به زوال می رفت، پیشرفت انسان ها نیز به برهه های خاصی محدود می شد و نمایی تیره و تار از طبیعت انسان به تصویر کشیده می شد. اما با ظهور انعطاف پذیری عصبی، این تصویرسیاه از بین رفت، مغز به حدی انعطاف پذیر بود که می توانست با هر فعالیتی که انجام می دهد ساختار خود را تغییر دهد و متناسب با وظایف جدید عمل کند. نوروپلاستیسیتی تا حدی پیش رفت که نشان داد حتی در صورت شکست بخش های به خصوص مغز در انجام وظایفشان، بخش های دیگر می توانند این وظایف را به عهده بگیرند. نورمن دویج در این کتاب به دیدار دانشمندان فعال در عرصه انعطاف پذیری عصبی رفته است و داستان های واقعی و باورنکردنی آن ها را در خصوص توانایی مغز برای تغییر به رشته تحریر درآورده است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .