منابع بوطیقای آب نادرتر و زوال یافته تر از منابع دیگر عناصر است. شاعران و رؤیاپردازان، بیشتر به توصیف جلوه های آب پرداخته اند تا اینکه مسحور بازی سطح و رویه ی آب شوند. از این رو آب در منظره هایی که آنان به تصویر می کشند، همچون عنصری تزیین است؛ در واقع آب «جوهر» رؤیاپردازی آنان نیست. به بیان دقیق فلسفی، شاعران آب در قیاس با شاعران خاک یا آتش، کمتر در واقعیت آب گون طبیعت مشارکت جسته اند. آنان همیشه آب را در فاصله، در صدای آب یا در انعکاس مادی آن دیده اند.
برای نمایش این «مشارکت» که در واقع جوهر اندیشه های مرتبط با آب و جوهر این نگرش آبزی است، باید بر نمونه هایی نادر از آثار ادبی تمرکز کنیم. اما اگر خواننده متقاعد شودکه در زیر تخیل ظاهری آب، زنجیره ای از صور خیال بسیار عمیق تر و محکم تری وجود دارد، بلادرنگ برای رخنه در نظاره های خویش، آمادگی حسی پیدا خواهد کرد. او بی درنگ با گشایش دریچه ای به سوی تخیل، جوهر را در زیرتخیل صورت ها حس خواهد کرد. وی در آب، در ذات و جوهر آب، گونه ای آشنایی و نزدیکی می یابد که بسیار متفاوت با چیزی است که تخیل در «عمق» آتش یا سنگ در اختیار او می نهد. وی می باید دریابد که تخیل ماده ی آب، گونه ای خاص از تخیل است. و سرانجام اینکه خواننده به واسطه ی این دانش تعمیق یافته از عمق یک عنصر مادی، خواهد فهمید که آب نیز دارای گونه ای تقدیر است که دیگر تقدیر بیهوده ی صور خیال گذرا و رؤیایی بی پایان نیست، بلکه برعکس، تقدیری بنیادین است که به شکل پایان ناپذیر، جوهر هستی را تغییر می دهد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .