همه چیز را از مواجهه با یک پرده نقاشی شروع شد. ماجرای سفری که کنکاش در پرده ، آنرا به یک هم داستانی مبدل کرده ؛ تجربه گردشی در قلب امپراتوری روس با کمک یک آشنا . همه ما درباره فرهنگ ملت روس و رهاوردهایش برای جهانیان ، کم و بیش چیزهایی شنیده ایم : باله دریاچه قو،محاصره لنینگراد، برادران کارامازوف ، کمونیزم ، بریگاد قزاق ، مومیایی لنین ، مرشد و مارگاریتا ، میدان سرخ مسکو ، مشت آهنین استالین ، و...اما پیوند زدن این همه به ترتیبی که بشود درک جامع و بسطی از فرهنگ روس کسب کرد ، آسان نیست روایت به این کار می آید که یک پل ارتباطی میان ذهن ما و انبوهی از اطلاعات بزند . ما بواسطه اشنایمان دروم محور مختصاتی تازه از زمان و مکان قرار می گیریم تا موقعیت خود را بهتر درک کنیم . چرا که در غربت وقتی دستمان در دستان یک نزدیک راه بلد باشد ، فراغت خاطر می یابیم تا با دیدگانی بازتر و حواسی جمعتر به سیر و سیاحت بپردازیم.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .