در جهانی با قدرتی شدیدا متراکم ابر طبقه ای صرفا چند هزار نفری کلیدهای زمین را در چنگ خود دارند.شبکه ها و نشست هایی آنان را، ورای مرزها و حوزه ها،به هم می پیوندند.بیشترشان زبان مشترک دارند،روزنامه های مشترک می خوانند و به استراحتگاه های مشترک سفر می کنند.قدرت نه تنها در دستان شماری اندک متراکم است که همین شمار اندک نیز تنها در چند نقطه از جهان متمرکزند- غالبا سفید پوستند و مرد! تنها چند هزار نفرند،با اشتراکات فراوان،دستی بر مهم ترین اهرم های قدرت و علایقی مشترک-از تنظیم بازارها تا فراگردهای اخذ مالیات از آزادی جابجایی تا دسترسی آسان به نیروی کار از تعیین آنها که باید به سلاح های کشتار جمعی دسترسی داشته باشند،و آن ها که نباید داشته باشند!...
با همه پراکندگی جهانی و ندرت نظایر این ابر طبقه در انبوه میلیاردها انسان کره زمین،شناسایی آنان به عنوان جامعه ای خاص،و مشاهده شیوه تکوین این جامعه حداقل با چشم عقل،دشوار نیست-جغرافیایی که از کنزینگتون جنوبی تا شرق منهتن،از سن تروپه تا دوبی،از دانشگاه های هاردوارد،ییل و کمبریج تا اتاق های جلسات هیات مدیره،نهادهای فرهنگی،بانک ها و دسته جات سیاسی امتداد دارد.این جزایر انسانی که با علایق مشترک و هواپیماهای اختصاصی به هم پیوسته اند،مجمع الجزایری پر تلالو وقدرت مدار در دل اقیانوسی از انسان های تشنه،آرزومند و محرومند-اقیانوس انسان هایی که برای آنها کار می کنند،از تصمیماتشان آسیب می بینند ،مورد هجوم سیل خروشان هوس های سیاسی آنان قرار دارند و عمیقا از دیدگاههای آنان تاثیر می گیرند.
این جغرافیایی نیست که روی هر نقشه ای قابل مشاهده باشد.
با وجود این که یقینا بیش از هر جغرافیایی در عصر جهانی شدن،با مرزهایی در حال رنگ باختن برحیات انسان ها اثر گذار است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .