هگل را پدر تاریخگرایی مدرن میدانند، چراکه در فلسفۀ او عقل، ارزشها و هنجارها همگی وابسته به تاریخ میشوند. اما وابستگی به تاریخ، همواره اعتبار جهانشمول عقل و در پی آن، توجیه عقلانی هنجارهایمان را با چالش مواجه میکند. آیا هگل عقل و هنجارهایمان را صرفاً محصول شرایط تاریخی تصادفی میداند؟ آیا او با تاریخی کردن عقل در پی تضعیف قدرت عقل و اصالت دادن به امور تصادفی تاریخی و فرهنگی بوده است؟ لری کراسنوف، در کتاب پیشرو ضمن ارائۀ شرحی خواندنی، منسجم و واضح از پدیدارشناسی روح هگل، نشان میدهد که چگونه اغلب شارحان انگلوامریکن هگل، در تفسیر عقلِ تاریخی هگل به خطا میروند و به اشتباه پروژۀ هگل را به تاریخی شدن عقل و در پی آن تضعیف قدرت عقلانیت فرومیکاهند و همین خطا آنها را به سوی سنخی از نسبیانگاری ارزشی پسامدرنیستی سوق میدهد. حال آنکه در فلسفۀ هگل این صرفاً عقل نیست که تاریخی است، بلکه هگل میکوشد نشان دهد که تاریخ نیز عقلانی است. دغدغۀ اصلی او، کماکان دفاع از اعتبار جهانشمول عقل در عین وابستگی آن به تاریخ و فرهنگ است. درآمد پیشِرو صورتبندی فلسفی این دغدغهها به زبانی دقیق و قابلفهم است و نویسنده میکوشد، با تمرکز بر مسئلۀ فلسفیِ آزادی و خودآیینی و توجیه عقلانی تصویری از پدیدارشناسی بهمثابۀ یک استدلال فلسفی یگانه، یکپارچه و منسجم عرضه کند که غایت آن، به بیان مختصر دفاع از مدرنیته بهمثابۀ تجلی و تحقق آزادی بشر است. این ادعا در بستر تاریخ فلسفۀ مدرن و سنت فلسفی ایدئالیسم آلمانی بسط داده میشود و بخشهای عمدۀ متن پدیدارشناسی را دربرمیگیرد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .