زتنفس محصول دو چیز است: باور و احساس. باور قضاوتی است كه دربارهی ارزش كلیتان و ارزیابی مختصری از خصوصیات، عادات و تواناییهایتان میكنید. احساس حسی بنیادی از خوب یا بد بودن است، احساس در بدترین حالت خود آنقدر میتواند دردناك و آزاردهنده باشد كه شما را از بیشتر چالشهای زندگی فراری دهد. مواردی همچون همسریابی، شغلیابی یا رشد نظام حمایتی دوستان آن قدر سخت و دشوار میشود كه احساس میكنید آدمی بد یا بیارزش هستید.
چطور عزت نفس آسیب میبیند
درحالیكه عادت قضاوت كردن جزء سازوكار اولیهی بقاست – این نیاز كه دنیا را به آنچه خطرناك یا امن است دستهبندی كنیم – این برداشت كه ما فردی بیارزش هستیم، از یكی از این دو مورد ریشه میگیرد. اولی همان چیزی است كه ما آن را پیامهای هویتی منفی مینامیم. این پیامها قضاوتهایی نامعقول و منفی هستند كه در طول رشد از آنها رنج میبریم. این پیامهای هویتی منفی از طرف والدین، همسالان و معلمان ساخته میشوند: «احمقانه است.»، «چرا نمیتوانی هیچ كاری را درست انجام بدهی؟»، «تو خرابش كردی.»، «بیدست و پا، خوب دست بزن.»، «خیلی تنبلی.»، بیشتر بچهها در طول رشد به میزان زیادی چنین جملههایی را میشنوند.
این پیامها بهطور جداگانه مثل قطرات باران هستند و تأثیر چندانی در ما ندارند و خیلی زود فراموش میشوند. اما صدها یا هزاران پیام از این دست، رودخانهای میشوند كه هویت ما را تحتتأثیر قرار میدهند و این تنها خود پیامها نیستند كه تأثیرگذارند، بلكه فشار یا خشم موجود در پشت این پیامها آسیبزا است. وقتی پدری فریاد میزند: «در هر كاری گند میزنی»، قدرت تند و تیز پیام بیشتر از خشمش ریشه میگیرد تا كلماتش، و احساس مثبت كودك را از خودش تخریب میكند.
طریق دومی كه عزتنفس ما آسیب میبیند، شامل آسیبهای دوران كودكی و زمان رشد است؛ یعنی اتفاقاتی كه در طول دوران رشد برای ما افتاد و بهراستی احساس خطر كردیم. بهعنوان مثال، سوءاستفاده و بدرفتاری جسمی و جنسی تأثیر عمیقی در عزتنفس میگذارد، چون ترسی كه با آن آسیب تداعی میشود، هر آنچه را از آن رخداد میشنویم، میآموزیم و باور داریم، قدرتمندتر میكند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .