کلیشه «همه چیز باید از بالا درست شود»، عبارت عامیانه ای است که به نظر می رسد در میان فرهیختگان حوزه سیاست و توسعه هم محبوبیت دارد. دوگانه های توسعه گرا - غارتگر ایوانز یا نهادهای فراگیر استعماری عجم اوغلو و رابینسون نتیجه چنین روایتی از روابط نهادی در جامعه هستند. با وجود این تأكیدها، أما مانند همه واقعیت های اجتماعی در حوزه ها و سطوح مختلف، هیچ دوگانه سیاه و سفیدی نمی تواند پی رنگی صحیح برای روایت ها محسوب شود. چنانکه عجم اوغلو و رابینسون نیز در کتاب «چرا ملت ها شکست می خورند» تأکید می کنند در نهادهای سیاسی استعماری، ممکن است شاهد خلق و ایجاد نهادهای اقتصادی فراگیری باشیم که حتی منجر به تحول و رشد اقتصادی شود.
«کانون های اثربخشی» از همین نقطه آغاز می شود. «کانون های اثربخشی» مرور تلاش های موفقیت آمیز برای دستیابی به کارآمدی و اثربخشی در ساختارهای ناکارآمد، فاسد و رانتیری است که عمدتا به شکست خو گرفته اند. آن ها نشان می دهند که پیشنیاز دستیابی به موفقیت لزوما انجام اصلاحات کلان سیاسی نیست. روایت کانون های اثربخشی در کشورهایی مانند برزیل نشان می دهد، انجام اصلاحات تدریجی و دستیابی به موفقیت های کوچک است که زمینه و شرایط لازم را برای انجام اصلاحات در نظام سیاسی فراهم میکند. موفقیت های بزرگ نتیجه حل یک به یک مسائل به صورت تدریجی است. این کتاب مدعی است که کانون های اثربخشی را می توان راهکاری عملیاتی برای اصلاحات نهادی در یک جامعه با نظام نهادی ناکارآمد و فاسد در نظر گرفت.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .