اولین بار که درباره ی او سخنی می شنویم، می گویند: در تنهایی به سر می برد. تنها نه به آن مقصود که واگذار به خود بود، زیرا مردم مدام در ملازمتش بودند، تنها بود در افکار خود و در آنچه به انجامش دلبسته بود.
آنچه بیش از همه برای او ارزش داشت نسخه ای از کتاب ایلیاد یا داستان تریان بود که هر شب می خواند و بسیاری از آن را به حافظه می سپرد.
بعد از مطالعه در مابقی شب آن کتاب را زیر بالین چوبی خود می نهاد. بدین ترتیب چه بسیار که درباره ی آخلیس" فکر می کرد، آنقدر که یکی از پرستارانش لقب اخیلس به او داده بود. پیش از خواب، موقعی که چراغ را از بالینش برمی داشت در عالم خیال با قهرمانان کتاب در سراسر دریاها سفر می کرد و به ساحل بیگانه ای در مشرق پیاده می شد. این کتاب پوستی انیس اسکندر بود و در مطالعه ی آن خویشان و ندیمان و آموزگاران، حتی آن سپاهی پیر رزم آزموده ی تبسی را شرکت نمی داد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .