به جای نظام مند ساختن دانایی تراژیک از طریق استنتاج نظری،و به جای پیراستن آن از ویژگی دو گانگی و قطبی بودن اش و تبدیل آن به یک مطلق فلسفی،باید دانایی تراژیک را چنان بفهمیم که آن را همچون یک تجربه ی اصیل حفظ نماییم.دیدگاه تراژیک اصیل اندیشه ها و پرسش هایی را در بر می گیرد که انگاره های ملموس تجربه شده اند.از این گذشته،این شکل از دانایی تراژیک همیشه رهایی نهایی از تراژدی را درون خود دارد،اما نه از راه آموزه های نظری یا الهام بلکه از طریق چشم انداز نظم،عدالت،و عشق به همنوع خود؛از راه اعتماد؛و از راه یک ذهن آزاد و گشوده و پذیرش پرسش به همان صورتی که هست،یعنی بی پاسخ.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .