چارچوبِ تحلیلیِ مظفر اقبال در تحلیل رابطه میان اسلام و علم، متفاوت از چارچوبهای تحلیلیِ رایج در جهان مسیحی است. اقبال در پیشگفتار کتاب مینویسد که معمولاً رابطه علم و دین را با «الگوی دو عنصری» تحلیل میکنند. در این الگو که علم و دین را دو عنصر متمایز از هم در نظر میگیرند. اقبال معتقد است این الگو از رابطه میان علم و مسیحیت برخاسته و به اشتباه به تمامیِ ادیان بسط یافته است. بسیاری از آثاری که درباره تاریخ علم یا تاریخ رابطه علم و دین نوشته شده و میشوند، با این الگو به تحلیل تاریخ نشستهاند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .