در تحلیل بایار، رابطه کتابها با سایر نظامهای فرهنگیای سنجیده میشود که جایگاه نهایی محتوای اثر را در ضمیر شخصی و جمعی مردم تعیین میکنند: شایعاتی که پیرامون کتاب شکل میگیرند، ایدههایی که در میان مردم پراکنده میشوند و تعارضهایی که اثر برای خوانندگان مختلف خود پدید میآورد. او اصرار دارد که روابط میان ایدهها چه بسا مهمتر از اصل ایدهها هستند، تا آنجا که فهم جایگاه یک ایده در منظومه ایدههای موجود، حتی بدون مطالعه کامل آن، میتواند تا حدی متناظر با مطالعه آن محسوب شود.
هر مؤلفی، درست پس از نگارش کتاب خود میمیرد تا هر کتابخوانی، فراخور احوالات شخصی خود، برداشتی خاص از اثر او داشته باشد و با این برداشت، نیمهجانِ دوبارهای به اثر و مؤلف آن ببخشد. این برداشتها که به هیچ روی مصون از باورها، هیجانات و قوت و ضعفهای فردی نیستند، بازنماییهای متعدد و متکثری از متن موجود میسازند که در کنار یکدیگر، شبح آن کتاب در جامعه را خلق میکنند.
روایت بایار بُنمایه آکادمیک قدرتمندی در نظریه نقد ادبی و روانتحلیلگری دارد، اما در قالبی عامهپسند روایت شده است تا مطالعه آن برای عموم علاقهمندان جذاب باشد. او هر یک از فصول دوازده گانه و ختم کلام را با محوریت یک داستان یا شخصیت مطرح کرده است تا ایده های انتزاعی را در قالبی تمثیلی و در دسترس به مخاطب ارائه دهد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .